در مقاله “SEO101: چگونه در فضای مجازی مشتری پیدا کنیم” با اهمیت بهینه سازی برای موتورهای جستجو و لزوم به کارگیری تکنیکهای آن در جهت ارتقاء رتبه سایت و جذب مخاطب (مشتری) بیشتر آشنا شدید. آشنایی مختصری با چگونگی کارکرد موتورهای جستجو نیز پیدا کردید.
در ادامه این مبحث و با جزئیات بیشتری از این موضوع آشنا خواهیم شد، اما پیش از آنکه وارد مباحث تخصصی شویم مانند هر رشته تخصصی دیگر نیاز است که با ترمینولوژی این دانش آشنا شویم. به علاوه مباحث مطرح شده در این مقاله بسیار کاربردیتر و سهل الحصولتر از سایر مباحث مرتبط با سئو است که به راحتی توسط اپراتور سایت که عموما دانش تخصص برنامهنویسی هم ندارد قابل پیاده سازی است.
انواع سئو: On-Page SEO و Off-Page SEO
برای آنکه در چشم موتورهای جستجو محبوب شویم نیاز است تا کارهایی انجام شود، به مجموعه فعالیت های که برای بهینه سازی بر روی سایت خودمان انجام میدهیم On-Page SEO و به مجموعه فعالیت هایی که برای بهینه سازی سایت در سایر سایت ها و شبکه های اجتماعی انجام میدهیم Off-Page SEO میگویند.
اجازه دهید با یک مثال در دنیای واقعی موضوع را روشن کنم، فرض کنید فردی یک فروشگاه لباس افتتاح کردهاید، برای آنکه این فروشگاه به جذب مشتری بپردازد و نظر مخاطبی که وارد آن میشود را جلب کند اقدام به طراحی دکوراسیون زیبا، ویترین جذاب، در دسترس بودن و طبقه بندی مناسب و نمایش محصولات خود به شکلی چشمگیر میکند. مشابه همین فعالیت نیز در یک سایت اینترنتی انجام میشود که به آن On-Page SEO میگوییم.
حالا در مرحله دیگر این فروشگاه اقدام به توزیع بروشور و کارت ویزیت و اجاره بنر در سطح شهر میکند. مشابه این اقدام نیز برای یک سایت اینترنتی با تبلیغ در سایر سایتها وجود دارد، ما به این فعالیت Off-Page SEO میگوییم. (البته این فقط یک مثال ساده بود، مباحث مربوط به Off-Page SEO دارای نکات بسیار و کارهای تخصصی است که صرفا به یک تبلیغ در سایت دیگر خلاصه نمیشود.)
خب با دو حیطه مختلف سئو آشنا شدیم، در این مقاله و احتمالا چند مقاله بعدی بیشتر در مورد On-Page SEO صحبت خواهیم کرد از این رو که این حوزه از بهینه سازی برای موتورهای جستجو اصولا مهمترین و برای شما کم هزینهترین حیطه برای بودجه در نظر گرفته شده شما است، به علاوه بسیاری از اصول این حوزه همان طور که در ابتدای این مقاله نیز بیان شد نیاز به دانش تخصصی چندانی ندارد و به راحتی توسط خود شما قابل پیاده سازی است. فراموش نکنیم هدف از این مقالات این است که به فرد شما ابزاری کاربردی برای استفاده در سایتتان بدهد و قرار بر این نیست که شما را صرفا با اصطلاحاتی تخصصی آشنا کنیم که هرگز از آن شخصا استفاده نخواهید کرد، پس کاربردی بودن گفتههای این سری از مقالات در درجه اول اهمیت قرار دارد.
برای On-Page SEO از کجا شروع کنیم؟
فعالیت بر روی سئوی داخلی یک وب سایت شامل دو دسته کلی بهینه سازی پنهان و بهینه سازی آشکار میشود. (چنین دستهبندی را در سایر منابع این حوزه نخواهید دید، صرفا برای درک بهتر کارهایی که خود شما به عنوان یک اپراتور عمومی سایت میتوانید بدون کمک از برنامهنویس سایتتان انجام دهید چنین دستهبندی را بیان کردم)
اول بهینه سازی پنهان را بررسی کنیم و آن را فعلا کنار میگذاریم، بهینه سازی پنهان به مجموعه فعالیتها برای بهینه سازی کدهای برنامه نویسی سایت، استفاده از Rich Snippet و ساختار ارتباطی عناصر و صفحات سایت مربوط میشود که قطعا شما به عنوان یک اپراتور دانش و دسترسی تغییر در آن را ندارید. پس از این موضوع گذر خواهیم کرد.
بهینه سازی آشکار هم به مجموعه فعالیتهایی گفته میشود که یک اپراتور سایت در هنگام ورود اطلاعات، اعم از مقالات، اخبار، عکس، محصولات و … در سایت میتواند انجام دهد تا وضعیت سایت را بهبود بخشد.
اپراتور سایت در چه قسمتهایی میتواند به بهینه سازی کمک کند؟
بخش هایی که یک اپراتور سایت میتواند در آن دخالت داشته باشد و سایت را برای موتورهای جستجو بهینه کند در اینفوگرافیک زیر آمده است
کلمات کلیدی:
پیش از آنکه محتوای مورد نظر خود را در سایت قرار دهید باید بدانید اصلا به دنبال چه چیزی هستید. باید بدانید کلمات کلیدی حوزه کاری شما چه هستند. باید بدانید با چه کلماتی میخواهید در نتایج جستجو یافت شوید.
قطعا واژه “کلمه کلیدی” را بارها شنیدهاید، در واقع کلمه کلیدی واژه یا مجموعه واژههایی است که یک فرد در موتور جستجو آن را وارد میکند و به دنبال کالا، خدمت یا مطلب مورد نظرش میگردد. تصویر زیر را ببینید:
کلمه کلیدی در این مثال “خرید ماشین” است. حالا چگونه کلمه کلیدی مرتبط با حوزه تخصصی خود را پیدا کنیم؟
اولین پاسخ به این سوال دانش خود شماست، قطعا کسی که تولیدکننده مواد شیمیایی برای آبکاری است میداند که وقتی با او تماس تلفنی گرفته میشود چه اسامی و اصطلاحی به کار برده میشود (براقی نیکل، سود پرک، آیا سود پرک به صورت عمده دارید؟). این اصطلاحات اولین سرنخ شما برای پیدا کردن کلمه کلیدی است.
دومین راه برای پیدا کردن کلمه کلیدی مناسب قرار گرفتن در ذهن مشتری است که پیش بینی کنیم چه کلماتی را به عنوان کلمه مورد جستجو در ذهن خود دارد. (خرید سود پرک، تولیدکننده سود پرک، فروش سود پرک در قزوین، کاربرد سود پرک)
سومین راه برای پیدا کردن کلمه کلیدی کمک گرفتن از گوگل است، فرض کنید شما با استفاده از دو مرحله قبل چند کلمه کلیدی را پیدا کردید، حالا میتوانید آن کلمات را در گوگل جستجو کنید، گوگل در انتهای صفحه لیستی از کلمات کلیدی مشابه را نمایش میدهد.
اما این فهرست از کجا به دست آمده است؟ گوگل با رصد کاربران خود، کلماتی که در گذشته جستجو کردهاند و استفاده از هوش مصنوعی در درک معانی کلمات این فهرست را برای شما تولید و پیشنهاد کرده است. در واقع این فهرست خلاصهای از رفتار کاربر مخاطب شما در گوگل است.
حالا ما تعدادی کلمه کلیدی داریم که باید مشخص شود کدام از اهمیت بیشتری برخوردار است، در اینجا باز هم خود گوگل ابزار کاربردی دیگری را در اختیار ما قرار میدهد، Google Trends
شما با مراجعه به این ابزار و وارد کردن کلمات کلیدی خود در کادر مقایسه میتوانید از محبوبیت آن کلمه در بین کاربران گوگل مطلع شوید. منظور از محبوبیت یعنی تعداد جستجو بر اساس آن کلمه کلیدی.
البته ابزار گوگل ترندز تعداد جستجو را در اختیار شما قرار نمیدهد، بلکه نمودار نرمال شدهای از حجم جستجو را بر اساس بالاترین میزان جستجو طی بازه زمانی مشخص شده نمایش میدهد که برای انتخاب یک کلمه کلیدی مناسب کافی به نظر میرسد.
در این مقایسه بین دو کلمه “خرید خودرو” با رنگ قرمز و “فروش اقساطی خودرو” با رنگ آبی مشاهده میکنید که به وضوح “خرید خودرو” از محبوبیت بیشتر بین کاربران برخوردار است، اما تحلیل این نمودار چگونه است؟
اگر دقت کنید در بازه زمانی اوایل خرداد ماه یک پیک در کلمه “خرید خودرو” داریم، ما نمیدانیم تعداد جستجو در این پیک چقدر است، اما گوگل این پیک را به عنوان بالاترین تعداد جستجو 100% در نظر میگیرد، سایر زمان ها با تعداد های مختلف جستجو با این پیک سنجیده میشوند، یعنی درصدی از مقدار بیشترین جستجو.
کمی سخت شد، اجازه بدهید اینطور بیان کنم، اگر در زمان پیک جستجو فرضا 200 جستجو انجام شده است، آن را بیشترین مقدار درصدی یعنی 100% در نظر میگیریم، حال سایر روزها و جستجوها درصدی از مقدار کل هستند، یعنی اگر در یک روز آن کلمه 50 جستجو داشت یعنی 25 درصد از مقدار پیک! باید توجه کنید این اطلاعات فقط در اختیار گوگل است و ما به آمار دقیق دسترسی نداریم و تنها میتوانیم بر اساس حجم و مقایسه درصدها به اولویت کلمات پی ببریم و متوجه شویم چه کلمهای از نظر درصدی بیشتر جستجو شده است.
بسیار خب، با این 4 قدم کلمه یا کلمات کلیدی مورد نظر خودمان را پیدا کردیم، حالا بیایید ببینیم اینها را کجا استفاده کنیم.
استفاده در تگ یا برچسب عنوان Heading Tag
اگر مقالات علمی را خوانده باشید و یا موضوعی را در اینترنت مطالعه کرده باشید متوجه میشوید آن مطلب یک عنوان اصلی دارد و به بخشهای کوچکتر با عنوانهای فرعی تقسیم میشود.
این عناوین را در دنیای اینترنت به عنوان برچسب عنوان یا Heading Tag میشناسیم. در واقع برچسبهای عنوان به گوگل کمک میکند ساختار طبقاتی صفحه مورد نظر را درک کند و بتواند اطلاعات آن را پردازش کند.
کاربرد کلمه کلیدی مورد نظر شما در این برچسبها به گوگل در درک محتوای آن صفحه کمک زیادی میکند، از این رو یکی از بخشهای مهم برای کاربرد کلمه کلیدی در اینجاست.
برچسبهای عنوان 6 تا هستند از H1 تا H6. هرچه عدد آن کوچکتر باشید از نظر ساختار طبقاتی در رده بالایی قرار میگیرد، یعنی عنوان اصلی صفحه باید در تگ H1 قرار داشته باشد، عنوان فرعی در H2 و به همین ترتیب عنوانهای فرعیتر تا H6.
دقت داشته باشید هیچ گاه برای یک صفحه 2 تگ H1 نباید تعریف کرد. تگ H1 باید منحصر به فرد و یکتا باشد و به هیچ وجه نباید از آن دوبار یا بیشتر استفاده کنیم. سایر تگهای عنوان را میتوان به تعداد استفاده کرد، اما دقت داشته باشید اجازه اینکه بعد از تگ H1 به تگ H3 بروید یا اینکه بعد از تگ H2 به تگ H5 بروید را ندارید. سلسله مراحل طبقاتی آن باید رعایت شود تا از نظر گوگل مطلب صفحه شما ساختارمند باشد.
استفاده بعدی در عنوان صفحه یا Page Title
عنوان صفحه همان چیزی است که در بالای زبانه مرورگر نمایش داده میشود.
اما این نوشتهای که انقدر هم کوچک و نامعلوم است چگونه بر روی سئوی سایت اثر میگذارد؟ در واقع این بخش از سایت از نظر گوگل مهمترین قسمت در بررسی محتوای یک صفحه است، عنوان مرورگر در نتایج جستجو نمایش داده میشود و اولین چیزی است که در نتایج جستجو چشم مخاطب رو به خود معطوف میکند. این بخش را شما مانند عنوان یک کتاب در نظر بگیرید، یک کتاب قبل از هر چیز با عنوانش جلب توجه میکند.
عنوان مرورگر چگونه تعریف میشود، ساختار آن چگونه باشد و کلمه کلیدی کجای آن کاربرد دارد؟
این بخش از سایت شما متنی حدودا 70 کاراکتری (حرف) است که اولا محتوای صفحه را معرفی کند، دوما باعث جلب نظر مخاطب و موتور جستجو شود. البته میتواند طول عنوان را بیشتر و یا کمتر درنظر گرفت ولی دقت کنید اگر طول آن بیشتر شود گوگل اضافه آن را در نتایج نمایش نخواهد داد و اگر کمتر شود خب شما از ظرفیتی که در اختیارتان است استفاده نکردهاید. در بیشتر سیستم های مدیریت محتوا (سایت سازها) عنوان مرورگر از عنوان مقاله یا محصولی که تعریف میکنید به صورت اتوماتیک ساخته میشود. یعنی برنامه نویس شما کاری کرده است عنوان مرورگر به صورت خودکار تولید شود، فقط شما باید عنوان مطلبی که میخواهید منتشر کنید را انتخاب کنید.
افزونه هایی نیز وجود دارند که امکان ویرایش عنوان مرورگر را به صورت کاملا مستقل از عنوان مطلب در اختیار ما میگذارند. از جمله این افزونه ها میتوان به Yoast برای وردپرس و RSSeo برای جوملا اشاره کرد.
اما ساختار عنوان مرورگر، اولین نکته ای که باید در انتخاب عنوان به آن توجه کرد این است که تا جای ممکن کلمه کلیدی را در ابتدای عنوان استفاده کنیم، به مثال زیر توجه کنید:
فرض کنید فردی فروشگاه موتورسیکلت دارد، او میتوانید یکی از این دوتا عنوان را برای عنوان مرورگر انتخاب کنید:
• فروش موتورسیکلت به همراه بررسی قابلیت های انواع موتورسیکلت های بازار
• نقد و بررسی و فروش انواع موتورسیکلت
از نظر تئوری و در دستورالعملهای توصیه شده گزینه اول مناسبتر است زیرا کلمه کلیدی مورد نظر “فروش موتور سیکلت” به ابتدای جمله نزدیکتر است.
دومین نکته ای که در مورد عنوان مرورگر باید به آن توجه داشت این است که معرف محتوای همان صفحه باشد، یعنی اگر در صفحه مورد نظر قصد فروش سود پرک را داریم در عنوان مرورگر ننویسیم “فروش انواع مواد شیمیایی و لوازم آزمایشگاهی شامل براقی نیکل، سود پرک و انواع فسفاته”. شما با این کار سیگنال های مبهم در مورد محصول معرفی شده در صفحه به گوگل میدهید و قطعا یکپارچگی محتوای آن صفحه زیر سوال خواهد رفت.
سومین نکته این است که متنی قابل درک، خوانا و جذاب برای مخاطب بنویسید تا مجاب شود بر روی سایت شما بین دهها نتیجهی جستجو کلیک کند.
استفاده بعدی در پاراگرافها
قطعا وقتی در صفحه ای از چیزی صحبت میکنید باید از آن را نیز در محتوای خود استفاده کنید، این امر کاملا بدیهی است اما چند نکته را باید رعایت کنید.
تا جای ممکن کلمه کلیدی خود را در اولین پاراگراف صفحه و اگر مقدور بود در اولین جمله آن استفاده کنید، یکپارچگی محتوا و کلمه کلیدی به کار گرفته شده در عنوان مرورگر، برچسب عناوین و پاراگراف اول سیگنالی قوی برای گوگل به منزله دیده شدن آن کلمه است.
کلمه کلیدی خود را بیش از اندازه استفاده نکنید، یک متن کاملا قابل درک برای یک مخاطب انسانی فراهم کنید و فراموش نکنید که موتورهای جستجو اگرچه ربات هستند اما الگوریتمهای هوش مصنوعی آنها به راحتی میتوانند محتوای بی معنی و دچار اشتباه دستوری را تشخیص دهند. متنی بنویسید که اگر خودتان بخوانید به راحتی آن را درک کنید و ذهنتان درگیر تفسیر دستور زبان و بی معنی بودن افعال و مفعول و ضمایر نشود. اگرچه توصیه متخصصان این حوزه این است که تعداد کلمات کلیدی بیشتر از 3 تا 3.5 درصد در هر متن نباشد اما این توصیه در خیلی از موارد نقض شده است و در مورد متون فارسی گاه به مراتب بیشتر از این هم کلمات کلیدی را استفاده میکنند. در هر رو شما متنی تهیه کنید که برای مخاطب قابل درک باشد، همین.
استفاده بعدی در برچسب عکسها Image Alt
زمانی بود که موتورهای جستجو چندان پیشرفته نبوند که بتوانند محتوای تصاویر را پردازش کنند به همین جهت برای درک بهتر تصاویر به متون اطراف عکس و به ویژه به برچسبی تحت عنوان Alt وابسته بودند. Alt در واقع مخفف واژه Alternative به معنی جایگزین است. اگر تصویر شما در مرور به هر دلیلی نمایش داده نشود در کادر تصویر برچسب آن نمایش داده میشود که بدانید چه چیزی میتوانسته آنجا قرار بگیرد. (دوران اینترنت اکسپلورر و ویندوز XP بارها با چنین صحنه ای روبرو شده بودیم).
هنوز هم موتورهای جستجو به این برچسب اهمیت زیادی میدهند، پس سعی کنید هر عکسی در صفحه قرار میدهید این برچسب را داشته باشد.
برای نوشتن این برچسب از چند کلمه کوتاه که هم معرف آن عکس باشند و هم دربردارنده کلمه کلیدی موردنظر شما است استفاده کنید. فرض کنید کلمه کلیدی مورد نظر شما “فروش سود پرک” است، اگر عکسی از کیسه بسته بندی آن در سایت قرار دادهاید عبارت “فروش سود پرک در بسته بندی 10 کیلویی” میتواند گزینهای مناسب باشد. البته صرفا از کلمه کلیدی به تنهایی هم میتوانید استفاده کنید فقط دقت کنید اگر چند عکس در یک صفحه دارید این کار توصیه نمیشود.
مکان بعدی استفاده از کلمه کلیدی توضیحات متا یا Meta Description
توضیحات متا در واقع خلاصهای را از آنچه در این صفحه وجود دارد در اختیار گوگل قرار میدهد. این بخش از سایت مستقیما برای بازدیدکننده قابل دیدن نیست اما موتورهای جستجو میتوانند آن را مشاهده کنند. نتایج جستجو در گوگل معمولا به شکل زیر نمایش داده میشود:
توضیحاتی که زیر متن آبی رنگ مشاهده میکنید همان توضیحات متا است که گوگل از سایت شما استخراج میکند. همان طور که میبینید این بخش از سایت هم میتواند تاثیر زیادی در جذب و مجاب کردن مخاطب برای کلیک بر روی سایت شما داشته باشد، پس باید به دقت انتخاب شود. اما چه ساختاری برای توضیحات متا باید قائل شویم؟
توضیحات متا متنی حدودا 160 کاراکتری است که اولا توضیحات مرتبط با محتوای صفحه ارائه کند، دوما از کلمه کلیدی مورد نظر در آن استفاده شده باشد و سوما مخاطب را قانع کند که محصول یا خدمت مورد نظرش را در سایت شما پیدا خواهد کرد.
دقت داشته باشید اگر توضیحات متا را در سایت خود وارد نکنید گوگل به صورت خودکار بخشی از محتوای سایت شما را در نتایج جستجو نمایش خواهد داد که ممکن است چندان هم برای مخاطب جذاب نباشد.
مکان بعدی استفاده از کلمه کلیدی در لینکهای داخلی
لینکهای داخلی یعنی لینکهایی به صفحات دیگر از سایت خودتان. فرض کنید که شما در یک صفحه میخواهید در مورد فروش محصول سود پرک صحبت کنید. توضیحاتی برای آن نوشتهاید و در آن توضیحات عبارت “براقی نیکل” هم وجود دارد. شما اگر محصول براقی نیکل هم در سایت خود به فروش میرسانید میتوانید این عبارت را به صفحه محصول براقی نیکل لینک کنید. در واقع لینکهای داخلی ارجاع از صفحات دیگر به صفحه مورد نظر شما هستند. پس یعنی اگر میخواهید برای عبارت “فروش سود پرک” بهینه سازی را انجام دهید بهتر از در سایر صفحات سایت که این عبارت و یا عبارت مشابه آن وجود دارد آن را به صفحه محصول سود پرک لینک کنید. این کار به گوگل این سیگنال را میدهید که صفحه محصول سود پرک کجاست و برای عبارت “سود پرک” یا عبارت های مشابه آن اگر جستجویی صورت گرفت چه صفحه ای را در اولویت قرار دهد. به علاوه ساختار و نظام معنایی محتوای سایت شما هم از طریق همین لینکهای داخلی برای گوگل مشخص میشود. در استفاده از لینکهای داخلی خیلی دست و دلباز نباشید، قرار نیست هر خط از محتوا را با چند لینک پر کنید، اگرچه تعداد مشخصی برای آن قائل نشدهاند اما شما مخاطب انسانی را در نظر بگیرید و طوری کار کنید که اطلاعات مناسب و به درد بخور در اختیار وی قرار دهید.
لینکهای خارجی را هم از این کلمه کلیدی بی بهره نگذارید
لینک داخلی به صفحات سایت خودمان ارجاع میدهند و لینکهار خارجی به صفحات سایتهای دیگر.
فرض کنید شما در سایت خود در مورد سود پرک صحبت میکنید، تمام جنبههای بهینهسازیی که برایتان مقدور بوده است را انجام دادید و مطلبی در خور برای آن فراهم کردید، با اضافه کردن یک یا چند لینک خارجی به صفحاتی از سایر سایتها که موضوع مشابه با همین صفحه شما را در بردارند به مخاطب کمک میکنید اطلاعات کاملتری در مورد این محصول یا مقاله به دست آورد.
شاید با خودتان بگویید چرا باید بازدیدکننده را از سایت خودم خارج کنم؟ در واقع این گوگل است که محتوای سایت شما را بررسی میکند، لینکهای موجود در آن صفحه را کاوش میکند و اگر ارتباط مفهومی و یکپارچگی در آن ببینید بازدیدکنندگان بیشتری را به سایت شما هدایت میکند. گوگل برای بازدیدکنندهای که به سایت شما هدایت میکند ارزش بالایی قائل است، در مقاله قبلی اشاره کردیم که بهترین تجربه کاربری را در اختیار وی میگذارد پس اگر وارد سایت شما شد باید بهترین نتیجه را بگیرید و به جواب مورد نظرش برسد، خواه خرید یک محصول، خواه کسب اطلاعات علمی در مورد یک مقاله و یا حتی سرگرمی. پس اگر سایت شما بتواند به آن کاربر اطلاعات کافی بدهد و وی را راضی کند که دوباره برای پیداکردن یک سایت دیگر به گوگل باز نگردد این سیگنال را به گوگل داده است که “ممنونم گوگل، این سایت خیلی به دردم خورد” و گوگل هم تصمیم میگیرد در نتایج جستجوی بعدی شما را بالاتر قرار دهد.
پس نگران لینک خارجی نباشید، شما میتوانید تعداد زیادی لینک خارجی پیدا کنید که هم مرتبط با صفحه شما باشد و اینکه به عنوان رقیب شما نباشد، مثلا یک لینک خارجی به صفحه ویکیپدیا در مورد معرفی و فرمول شیمیایی سود پرک، یا یک لینک خارجی به یک سایت خارجی که در مورد کاربرد سود پرک و دستورالعمل آن توضیحات کاملی داده است، اما دقت کنید در استفاده از لینک خارجی هم مشابه با لینک داخلی افراط نداشته باشید، شاید حداکثر 3 لینک منطقی باشد. اما گاهی نیاز است تعداد بیشتری استفاده کنید، نگران نباشید گوگل آن را درک میکند. در نهایت شما آن کسی باشید که در ارائه اطلاعات سخاوتمند است، قطعا بازدیدکننده به شما اعتماد میکند.
نظر شما چیست؟